کد مطلب:33645 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:101

این تفاوت در مقام عمل نیز آشکار است











اما این تفاوت در مقام عمل به مراتب آشكارتر است و بلكه در مقام عمل تفاوتهای تازه ای نیز رخ می نمایند. برای مثال می توان «جود» خداوند

[صفحه 219]

را با «جود» آدمیان مقایسه كرد. از اوصاف باری «جواد» بودن است. اما جود خداوند با جود آدمیان تفاوت كلی دارد: خلقت خداوند عین جوادیت اوست به تعبیر مولوی:


من نكردم امر تا سودی كنم
بلكه تا بر بندگان جودی كنم


(مثنوی، دفتر دوم، بیت 1758)

در روایات نیز آمده است كه خداوند اگر ببخشد جواد است و اگر نبخشد نیز جواد است، اگر مخلوقات را بیافریند جواد است و اگر نیافریند هم جواد است. اما این وصف مطلقا درباره ی آدمیان صادق نیست. آدمیان اگر نبخشند به هیچ روی جواد محسوب نمی شوند و اگر ببخشند نیز جودشان با جود خداوند تفاوت گوهری دارد.

به عنوان مثال دیگر می توان «عدل» خداوند را با عدالت ورزی آدمیان مقایسه نمود. خداوند عادل است و وقوع انواع مظالم، شرور و فجایع در این عالم با عدل الهی هیچ گونه منافاتی ندارند. به بیان دیگر هر آنچه در این جهان می گذرد عین عدل خداوندی است. از منظر خداوند تمام شروری كه در این جهان واقع می شوند، خیرات هستند و مقتضای حكمت باری اند. در مملكت او دزدی و نا امنی و قتل و كفر و قحطی و فسق و غصب و ظلم... واقع می شود. و اینها هیچكدام با عدل و رحمت و مولویت او منافات ندارد. اما اگر بندگان بخواهند به این معنا و بدین شكل عادل شوند و در برابر آنگونه بی رسمی ها و ناروایی ها حساسیت نشان ندهند، بر مسند الوهیت پا نهاده و از مقام بندگی خارج شده اند. بندگان باید برای درمان بیماری ها و دفع مظالم بكوشند، بر ناقص الخلقه ها، درماندگان و بینوایان شفقت ورزند و... خداوند مطلقا به معنای بشری رحم و شفقت ندارد. این احوالات از جنس انفعالات هستند و انفعال و تاثر پذیری در ذات خداوند راه ندارد.


صفحه 219.